روزهای با تو بودن
سلام دخترم این روزا داره به سرعت میگذره و من نمی تونم تمام خاطرات با تو بودن رو ثبت کنم .امروز ناخوداگاه یاد روزایی افتادم که بیمارستان بودی و اشک از چشمام سرازیر شد و همون لحظه خدارو صدها هزار مرتبه شکر کردم که تو الان صحیح و سالم پیشمی دوست دارم بدونی که هر کاری از دستم بر بیاد برای شاد بودن تو می کنم. راستی دیروز رفته بودیم با عمه زهرا خرید که یه دختر کوچولو تورو دید.به باباش گفت بابا این عروسکرو ببین دست خانومست من که خندم گرفته بود هیچی نگفتم .ولی اون همچنان به باباش داشت اصرار میکرد تو هم که خوب بلایی داشتی حسابی دست و پا میزدی که بری پیشش. مامانی راستی خیلی دختر حساسی هستی تا ببینی کسی بهت اهمیت نمی ده بغض می کنی منو بابایی که ت...
نویسنده :
پریسا
12:11