HelenaHelena، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

نفس من

روزهای با تو بودن

1390/6/8 12:11
نویسنده : پریسا
454 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دخترم این روزا داره به سرعت میگذره و من نمی تونم تمام خاطرات با تو بودن رو ثبت کنم .امروز ناخوداگاه یاد روزایی افتادم که بیمارستان بودی و اشک از چشمام سرازیر شد و همون لحظه خدارو صدها هزار مرتبه شکر کردم که تو الان صحیح و سالم پیشمی دوست دارم بدونی که هر کاری از دستم بر بیاد برای شاد بودن تو می کنم.

راستی دیروز رفته بودیم با عمه زهرا خرید که یه دختر کوچولو تورو دید.به باباش گفت بابا این عروسکرو ببین دست خانومست من که خندم گرفته بود هیچی نگفتم .ولی اون همچنان به باباش داشت اصرار میکرد تو هم که خوب بلایی داشتی حسابی دست و پا میزدی که بری پیشش.

مامانی راستی خیلی دختر حساسی هستی تا ببینی کسی بهت اهمیت نمی ده بغض می کنی منو بابایی که تحمل دیدن بغضتو نداریم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان آریان جون
8 شهریور 90 12:53
الهی خاله قربون اون دل نازکت بره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس من می باشد