مسافرت
دختر گلم منو تو و بابایی این چند روز تعطیلی رو رفته بودیم مسافرت.تو خیلی خوشحالی می کردی همش می
خندیدی رفته بودیم (سامان ) اون شهر نزدیک اصفهان بود.رودخانه زاینده رود از وسط شهرش رد می شد واونجا
کلی درخت بادام و گردو و هلو داشت.خیلی هم هوای خوبی داشت از جاذبه های شهرش پل زمان خان بود .
دخترم منو بابایی عاشق سفریم دوست داریم تو هم دوست داشته باشی.
راستی کار جدیدی که یاد گرفتی به بغل بر می گردی .وقتی ١ ماهت بود شستتو می خوردی اما الان تمام
دستتو می خوری همچین ملچ مولوچ می کنی که دل ما ضعف می ره.
هلنا بابا مجید بهت می گه فرشته کوچولو و عاشقانه دوست داره .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی