مهمون بازی
هلنای خوبم
دیروز همش مهمون بازی بود صبح اول صبح ساعت 11:30 رفتیم با عمه زهرا خونه عمه شهلا خیلی خوش گذشت شب هم رفتیم خونه بابا بزرگ آخه قرار بود خواستگار عمه زهرا بیاد و حرف بزنن به سلامتی عمه زهرا هم داره عروس می شه.دختر گلم من خیلی خوشحالممممممممممممممممممممممم.
دیشب خوابم نمیبرد همش به تو فکر می کردم به اینکه یه روز باید عروس بشی و منو تنها بزاری .وای چقدر مادر بودن صبوری می خواد.
همیشه مامان نانا با بابا جی می گفت من تورو شوهر نمی دم حالا منم همینو می گم تا به اون روزا فکر نکنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی