HelenaHelena، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

نفس من

گاهی باید نشنید

1390/8/5 19:25
نویسنده : پریسا
1,216 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند

بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که

گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست

شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از

گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش

بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد.

بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و

…دست از

تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.

اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر

چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد او مصمم تر

می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد.

وقتی بیرون آمد. بقیه قورباغه ها از او پرسیدند:<< مگر تو حرفهای ما را

نمی شنیدی؟>>

معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع  او در تمام مدت فکر می کرده

که دیگران او را تشویق می کنند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان نفس طلایی
5 آبان 90 22:24
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود


مرسي عزيزم
مامان آریان جون
6 آبان 90 2:12
واقعا .امان از حرف دیگران
مامان ریحانا
6 آبان 90 19:12
جالب بود میگم پست سوسک رو هم بذار بخونیم دیگه یا آدرسشو بذار
مامان مبینا
6 آبان 90 20:18
همه ی ما تو زندگی نیاز به یه حامی داریم تا پیشرفت کنیم.



بله درسته عزيزم
مامان ستاره
6 آبان 90 21:23
ممنون از مطلب خوبت و ممنون از اینکه به ما سر زدین


خواهش مي كنم دوستم
مامان رها
7 آبان 90 9:30
عزیزم خیلی مطلب جالبی بود روی هلنا رو ببوس


خواهش مي كنم عزيزم
مامان رويين
7 آبان 90 9:43
وااااااااااي دختر شما هم خيلي نازه
با اجازه لينكتون ميكنم


مرسي عزيزم
مامان رادمان
9 آبان 90 11:23
من خودم به اين قضيه خيلي اعتقاد دارم و ميگم نبايد به موجهاي منفي توجهي كرد


بله درست می گی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس من می باشد